اخبار

شبی ازشبهای موسم پاییز بود باد مهر، وزان بود و ماه چشمی به زمین و نگاهی به آسمان داشته و ستارگان نقره می پاشیدند پهنه زمین و دیدگان در تصرف تاریکی بود اما دلهای نورانی عزم به دیدار روشنی داشتند.

پنجشنبه شبی در دوازدهمین روز مهر، وعده ملاقاتی بین دوستداران و خاطرخواهان بیمارستان سینا بود تا در آستانه پنجاهمین سالگرد تاسیس، به موسسین و بانیان این منظومه شریف ادای احترام کرده و یادشان را گرامی بدارند می خواستند بار دیگر در کنار هم تجدید عهد نموده و بر میثاق اعتلا و ارتقای بیمارستان هم قسم شوند و تا می توانند برکیان و شکوهش بیفزایند قصد همه شرکت کنندگان بر پا داشتن شبی شور انگیز و خاطره ساز بود تا ثمره خجسته و به بار نشستن نیم قرن تلاش سهامداران ، پزشکان ، پرستاران و کارکنان را به خوبی هر چه تمامتر پاس دارند آمده بودند تا با تجدید دوستی و تحکیم اخوت و تجلیل بزرگان آینده ای روشن و پربار را برای بیمارستان ترسیم کنند. زمان مراسم سه ساعت بود اما به سرعت صاعقه تمام شد اگر چه لحظاتش روزها وسالها منقوش و محفوظ خواهد ماند مراسم با دیدار و لبخند ، سلام و روبوسی ، سرور و مسروری آغاز شد آن گاه مردی از تبار دلیران که همت و اراده اش مثال زدنی ست آغاز به سخن کرد از شب های افتتاح بیمارستان گفتنی ها داشت ازفراز و نشیب  میانه راه که بیمارستان را تا مرز سقوط رسانده بود از روزهای سخت و ایام شیرین کار و همکاری خاطرات ناب و نادری را بیان داشت آنچنان با احساس و شیرین سخن را به کمال رساند که کسی دلش راضی به پایان نبود آن گاه شخصیتی مخلص و صدیق که در سنگر هیات مدیره بخوبی درخشیده و برای اثبات حق و حقیقت ، خون دلها خورده بود در صحنه خطا به حاضر و با ترنم ارادتش حضار را به خلوت سرای صمیمیت کشاند وی دل ها را به جولان عاطفه ها و چراغانی احساسات هدایت نمود آنقدر شیرین و دلنشین گفت که از شنیدنش کسی  خسته نمی شداز فداکاری آقای دکتر  قره داغی عزیز ناخدای کشتی سینا سخن ها بر زبان راند و ازاینکه ایشان برای زحمات و تلاش بی دریغش هیچ چشمداشتی جز اقتدار و اعتبار بیمارستان در سر ندارد وعاشقانه در این سنگر سهمگین جانفشانی می کند آن گاه نوبت به انسانی از خطه طبس رسید که از فرط نیکو اندیشی نامش هم دکتر نیکوئیان است او هم اکنون در خیل جان فشانان سیناست و در راه پیشینیان قدم نهاده و عزم پیمودن راه دکتر لطفی ، دکتر مصدق ، دکتر اهرابی نژاد عزیز را دارد. محفل با بیانات پر شور و شیرین دکتر تیمور زاده دوست داشتنی طبع لطیف و شعف انگیزی به خود گرفت آن چنان که دیده گان سراپا گوش شده بود در خاتمه مراسم پیام مهر آمیز وجذاب دکتر ارندی مهربان ، وجد وشوری رمانتیک بوجود آورد آن چنان که حال ها منقلب و چهره ها منفعل گردید گویی عمو غلام خودش حاضر در جمع بود.  

در واپسین لحظات محفل گرم ، صمیمی  و دوستانه که جاری محبت و جشن عطوفت حاکم شده بود خاطرات درگذشتگان گرامی داشته شد.

 آن گاه از نخستین شب شروع به کار بیمارستان و از اولین پرستار بیمارستان خاطره ای بیان و به رسم یاد بود تحفه ای به خانم بهمنی اهدا شد و از مقام شامخ پرستاران تجلیل و تقدیر به عمل آمد.

برای شیفتگان خدمت ،آن شب فرخنده همچون یکی از قصه های هزارو یک شب به پایان رسید با این تفاوت که از جنس خیالات نبود بلکه برتر از خیالات بود همه بودند حتی آنهایی که نبودند همه کسانی که با علاقه و ارادت جانانه خود را وقف مردم نموده تا با خدمت و کمک به درد مندان عشق و مهر را در کانون سینا متجلی نمایند و فصل جدیدی را با اهتمام و فداکاری به منصه ظهور برسانند.